سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

14.خود را فراتر از قانون دیدن :

یکی از وظائف مدیران یا رمز موفقیت آنها این است که مثل آحاد جامعه متواضع و مطیع قانون باشند، مدیر که خود تئوریسین و مجری قانون است در تطبیق و تنفیذ آن باید جلوتر از همگان باشد، و متخلفان اعم از خود، کارگزاران حکومتی، اقارب و هر یک از افراد جامعه را طبق حدود الهی و مجازات اسلامی محاکمه کنند، در اخلاق اسلامی، مدیر هیچ حق فراتر از افراد جامعه ندارد، بلکه وظیفه او اجرای عدالت و قوام به قسط است، در برابر عدالت همه یکسان و مساوی هستند : یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلّهِ وَ لَوْ عَلَى أَنفُسِکُمْ أَوِ الْوَالِدَیْنِ وَ الأَقْرَبِینَ (92) اى کسانى که ایمان آورده‏اید پیوسته به عدالت قیام کنید و براى خدا گواهى دهید هر چند به زیان خودتان یا [به زیان] پدر و مادر و خویشاوندان [شما] باشد

15.انتقاد پذیر نبودن:

نقد و انتقاد از واژگان است که در توصیف، دایره وسیع برای خود کسب کرده اما در عمل محل از اعراب ندارد، اگر چنانچه این واژه آن طوری که باید و شاید در اجتماع جای خویش را باز یابد، شاید چالش‌ها و هنجارهایی که به عنوان آسیب دامنگیر احاد افراد جامعه به ویژه مدیران اجتماعی گردیده است را شاهد نبودیم، نقد و انتقاد سالم و سازنده در مسائل اخلاقی، فرهنگی، سیاسی، ‌اجتماعی و... باعث رشد، کمال و ضامن سلامتی جامعه خواهد بود، که در فرهنگ ناب اسلامی این واژه با نصیحت و موعظه مورد توجه قرار گرفته است، اما تکبر و خود خواهی باعث می‌شود که در مقابل هر نوع نقد و انتقاد – هر چند سازنده- عکس‌العمل شدیدی از خود نشان دهد، حضرت علی (ع) می‌فرماید: «وَ قَالَ ع بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ الْمَوْعِظَةِ حِجَابٌ مِنَ الْغِرَّة» (93) میان شما و پند، حجاب و پرده‏اى از غرور افکنده شده است، حتی گاهی نه تنها هیچ نوع انتقاد را نمی‌پذیرند بلکه برای فرار از نقد و انتقاد آن را به نوع دشمنی، غرض ورزی و یا کج فهمی منتقد حمل می‌کنند، ‌چنانکه سعدی می‌گوید‌:
آینه چون عیب تو بنمود راست.
خود شکن، آیینه شکستن خطاست. (94)

16.ترسو بودن:

صفت ترس در انسان حکایت از ضعف نفسانی او دارد، همان طوری که حضرت علی (ع)‌ فرمود: «شِدَّةُ الْجُبْنِ مِنْ عَجْزِ النَّفْسِ وَ ضَعْفِ الْیَقِین» (65)؛ یعنی شدت ترس در انسان دلیل بر ناتوانی او و ضعف یقین اوست. مدیریت با ضعف نفسانی سازگار نیست. هم چنان در جای دیگر ترس را به عنوان آفت شمرده است : «الْجُبْنُ آفَةٌ الْعَجْزُ سَخَافَة» (96) یعنی ترس آفت است انسان ترسو نه تنها لیاقت مدیریت را ندارد بلکه لیاقت مشورت کردن را نیز ندارد، حضرت علی (ع)‌ به یکی از کارگزاران خویش نوشت : «ا تُشْرِکَنَّ فِی رَأْیِکَ جَبَاناً یُضَعِّفْکَ عَنِ الْأَمْرِ [الْأُمُورِ] وَ یُعَظِّمْ عَلَیْکَ مَا لَیْسَ بِعَظِیم» (97) یعنی در جلسه مشورتی خود از رأی ترسو استفاده نکن و او را در رأی خود شریک نگردان، چنین کسی تو را در کار سست می‌کند و چیزی را که اهمیت ندارد (به دلیل جبن و ترس که دارد) بزرگ جلوه می‌دهد؛ و نیز در همین زمینه حضرت علی (ع) ‌نامه به مالک اشتر دارد که می‌نویسد : «لَا تُدْخِلَنَّ فِی مَشُورَتِکَ بَخِیلًا- یَخْذُلُکَ عَنِ الْفَضْلِ وَ یَعِدُکَ الْفَقْرَ- وَ لَا جَبَاناً یُضْعِفُ عَلَیْکَ الْأُمُور» (98) یعنی در جلسه مشورتی خود بخیل را راه مده... و ترسو را نیز در آن جمع وارد نکن، زیرا (چنین کسانی) تو را از اقدام در کارها سست گردانند. (99)

نتیجه:

با توجه به ضرورت لزوم مدیریت و اخلاق در جامعه و خصوصاً در حوزه مدیریت، تلازم این دو ضروری به نظر می‌رسد. نقش مدیریت در پیشرفت و انحطاط جامعه و همین طور دینی و سکولار کردن جامعه قابل انکار نیست. از این رو قرآن کریم و ائمه معصومین در موارد متعدد، بر نقش مدیر در جامعه پرداخته و بر اخلاقمند بودن آن تأکید داشته است. مدیریت در اسلام، زمانی ارزشمند و قابل احترام است، که در پرتو تطبیق و کاربردی کردن گزاره های اخلاقی، که احقاق حق و ازهاق باطل است، تحقق یافته و به اجرای آن بپردازد. بررسی ویژگی‌های مدیر شایسته، و آسیب‌های مدیریت نیز به نحوی گام‌های در راه تحقق و آرمان مدیر اسلامی و اخلاقی است.

پی‌نوشت‌ها:

1. معجم مفردات الفاظ قرآن، ص 159
2. تهذیب الاخلاق و طهارة الاعراق، ‌ص 51، جامع السعاداة‌ ج 1، ‌ص 22
3. فرهنگ بزرگ سخن، به سرپرستی حسن انوری، تهران، سخن، 1381، ج 8، ص 6830
4.همان، ص 6831
5.بحارالانوار، ج 16، ص 210
6. سوره قلم، آیه‏4.
7. بحارالانوار، ج 103، ص 7
8. استاد مطهری، امداد های غیبی، ‌ص 115
9. و آنها را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت می‌کردند، و انجام کارهای نیک و بر پا داشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم، و آنها مرا عبادت می‌کردند سوره انبیاء / 41
10. و از آنها امامان (و پیشوایانی) برگزیدیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت می‌کردند به خاطر این که شکیبائی نمودند و به آیات ما یقین داشتند سوره سجده / 24
11. مى‏فرماید در میان امت‌هایی از جن و انس که پیش از شما بوده‏اند داخل آتش شوید هر بار که امتى در آتش در آید هم کیشان خود را لعنت کند تا وقتى که همگى در آن به هم پیوندند آنگاه پیروانشان در باره پیشوایانشان مى‏گویند پروردگارا اینان ما را گمراه کردند پس دو برابر عذاب آتش به آنان بده خدا مى‏فرماید براى هر کدام عذاب دو چندان است ولى شما نمى‏دانید سوره اعراف «7» آیه 38
12. نهج‌البلاغه، خطبه 33، ارشاد مفید، ج 1، ص 248 (با اندکی تفاوت)
13. نهج‌البلاغه، نامه 53 / 2- 19
14. نهج‌البلاغه، نامه 5
15. نهج‌البلاغه، نامه. 53
16. اقتباس از: پرسش‌ها و پاسخ‌های دانشجوی – حکومت دینی، حمید رضا شاکرین، دفتر نشر معارف، تابستان 85، ص 55
17. نهج‌البلاغه، نامه 62
18. الغدیر، ‌ج 5 / 291
19. سوره یوسف «12 » آیه 55
20.سوره نساء‌/ 58 و چون میان مردم داورى مى‏کنید به عدالت داورى کنید.
21. ارشاد مفید، ج 2، ص 39
22. سوره نساء‌/ 58 خدا به شما فرمان مى‏دهد که هر گونه امانتی را به صاحب آن برگردانید
23. تفسیر نمونه / 3/ 477
24. سوره انفال / 27 اى کسانى که ایمان آورده‏اید به خدا و پیامبر او خیانت مکنید و «نیز» در امانت‌های خود خیانت نورزید و خود مى‏دانید «که نباید خیانت کرد»
25. علل الشرایع، شیخ صدوق، باب 182، ح 9، ص 253
26. غررالحکم، آمدی، ج 5، ص 211، ح 8025
27. همان، ص 349، ح 8692
28. دعائم الاسلام، ج 1، ص 358
29.سوره قصص «28» آیه 26 یکى از آن دو [دختر] گفت اى پدر او را استخدام کن چرا که بهترین کسى است که استخدام مى‏کنى هم نیرومند [و هم] در خور اعتماد است
30. بحارالانوار، ج 103، ص 7
31.سوره احزاب / 28 «اى پیامبر به همسرانت بگو اگر خواهان زندگى دنیا و زینت آنید بیایید تا مهرتان را بدهم و [خوش و] خرم شما را رها کنم»
32. سوره احزاب / 30
33.سوره احزاب / 31
34. ص : 158 آیات 33 - 36
35. الحیاة، اخوان حکیمى- احمد آرام‏/ ترجمه احمد آرام،‏ دفتر نشر فرهنگ اسلامى، تهران، 1380 ش، ج 2، ص 357‏
36. همان، ص 357
37. همان، ص 362
38. نهج‌البلاغه، نامه 45
39. همان ص 136
40.اصول کافی، ج 1، ص 27 «امام صادق (ع) »
41. (نهج‌البلاغه، خ 173 /1)
42. «همان، خ 131 / 5-6 »
43. سنن بهقی، ‌ج 10 /11
44. بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏75، ص 46
45. بحارالانوار، ج 103، ص 7
46. ناصر، مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 24، ص 66
47. نامه 31 نهج‌البلاغه
48. ناصر، مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 24 ص 66
49.جوادی آملی، مبادی اخلاق در قرآن، مرکز نشر اسراء، 1385 هجری، ص 274
50. سوره بقره / 44
51. ناصر، مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 1، ص 214
52.همان
53. سوره صف / 2
54. ناصر، مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 24، ص 62
55. همان/ 3
56. برای توضیح بیشتر به کتاب : تفسیر نمونه آیت الله مکارم شیرازی ذیل همین مراجعه شود
57.نهج‌البلاغه، خطبه 175
58. ناصر، مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 1، ص 215، به نقل از: سفینه ماده عمل –
59.نهج‌البلاغه، حکمت 70
60. الحیات، ج 2، ص 278
61.همان، ص 279
62.همان، ص 277، کافی ج 1، ص 36
63. الحجرات/13 اى مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‏ها و قبیله‏ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (این‌ها ملاک امتیاز نیست)، گرامى‏ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است! (13)
64. تفسیر نمونه، ج 7، ص 401
65.سوره نوح / 7
66. سوره اعراف / 70
67. سوره انبیاء / 52 و 53 و سوره شعرا / 72 - 74
68. سوره یونس / 78
69. سوره ‏فتح/‏26
70. سوره شعرا/ ‏198 و 199
71. سوره زخرف/ ‏23
72. سوره صافات/ ‏36
73. سوره بقره/‏113
74. اقتباس از : جعفر سبحانی، سیستم اخلاقی اسلام، دارالتبلیغ اسلامی، قم، چاپ چهارم، بی تا
75. مثنوی معنوی
76. سوره بقره / 124
77. سوره هود / 113
78. تفسیر علی ابن ابراهیم القمی، ج 1، ص 338، ذیل همین آیه
79. سوره نساء / 60
80. وسایل شیعه، ج 18، ص 4
81. وسائل، ج 12، ص 130
82. بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏2، ص 56
83. بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏2، ص 83
84. بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏70، ص 151
85. نهج‌البلاغه، ص 76، خ 33
86. سوره کهف / 110
87. سوره مدثر / 6
88. بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏73، ص 38
89. مرتضی مطهری، داستان راستان، صدرا، تهران، ج 1ٌ ص 13
90. کحل البصر محمد قمی، صفحه 69 .
91. بحارالانوار، جلد 7, باب 103 , صفحه 597 .
92. سوره نساء / 135
93. نهج‌البلاغه، ص 525
94. گلستان سعدی، باب هشتم
95. تصنیف غررالحکم و درر الکلم، ص 263
96. تصنیف غررالحکم و درر الکلم، ص 333
97. تصنیف غررالحکم و درر الکلم، ص 442
98. بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏74، ص 245
99. نهج‌البلاغه / 998

کتاب شناسی :
1.قرآن کریم
2.نهج‌البلاغه، سید شریف، رضی، قم، هجرت،1414
3.ابن مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، قم، ‌بیدار، 1371
4. احمد ابن علویه، دائره‌المعارف بزرگ اسلامی، ‌ج 7 / موسسه فرهنگی انتشاراتی حیان، 1375
5.انوری حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، 1381
6.بیهقی، ‌السنن الکبری، [بی جا] دارالفکر [بی تا]
7.جوادی آملی، مبادی اخلاق در قرآن، مرکز نشر اسراء، 1385 هجری، ص 73
8.حمید زاده بهرام، مدیریت و برنامه ریزی، جزوه درسی، دانشکده عقیدتی و سیاسی شهید محلاتی، سال تحصیلی 1378
9.الراغب اصفهانی، ‌الحسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تهران، ‌المکتبة المرتضویه لاحیاء آثار المرتضویه، [بی تا]
10.سبحانی، جعفر، سیستم اخلاقی اسلام، دارالتبلیغ اسلامی، قم، چاپ چهارم، بی تا
11.شیخ مفید، ارشاد، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ‌1378
12.عاملی، ‌شیخ حر،‌ وسائل الشیعه، قم، آل البیت، 1409
13. عبدالله، جوادی آملی، مراحل اخلاق در قرآن، مرکز نشر اسراء، 1385
14.علامه شیخ عبدالحسین، امینی، الغدیر، قم، مرکز الغدیر الدراسات الاسلامیه، 1416 ق
15.غررالحکم و درر الکلم، عبدالواحد بن محمد تمیمى آمدى، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى قم، 1366 هجرى شمسی
16.فیض کاشانی/ محمد باقر ساعدی خراسانی، حقائق، انتشارات کتابخانه شمس چاپ اسلامی، [بی تا]
17.مجلسی، محمد باقر، ‌بحارالانوار، بیروت، ‌مؤسسه الوفاء، 1408، ج 103، ج 103، 75 ج
18.محمد ابن علی ابن حسین بن بابویه، صدوق، علل الشرایع، قم، مکبته طباطبائی، 1377
19.محمد قمى / مهدی انصاری قمی، کحل البصر، نشر امام عصر (عج)، ‌1386.
20.محمد یعقوب، کلینی، اصول کافی، دارالکتب الاسلامیه، ‌1388 ق
21. محمدی ری شهری، میزان الحکمه، نشر دار الحدیث، چاپ 5، 1384
22.مرتضی، مطهری، مجموعه آثار، ج 3،‌ تهران، صدرا، 1367
23.المغربی، ‌قاضی نعمان، ‌دعائم الاسلام، تحقیق آصف علی اصغر فیضی،‌ القاهره، دار المعارف، ‌1383، 1963
24.مولانا جلال‌الدین، ‌بلخی، مثنوی معنوی، چاپ دوم، نشر نغمه، تهران، 1374
25. ناصر، ‌مکارم شیرازی،‌ تفسیر نمونه،‌ دارالکتب الاسلامی،‌ تهران، ‌1382
26.نراقی،‌ ملا مهدی، ‌جامع السعادات،‌ قم،‌ اسماعیلیان، ‌[بی تا]





تاریخ : دوشنبه 91/9/6 | 4:31 عصر | نویسنده : محمدی | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.